بخشی از متن:
نخست باید دانست که حکومت و زمامداری از نگاه امیر مؤمنان(علیه السلام) امری گریزناپذیر است. از اینرو در پاسخ به شعار خوارج که می گفتند:
«لا حکم الا للّه» فرمود: «سخنی است حق که بدان باطلی را خواهند. آری حکم، جز از آنِ خدا نیست، لکن اینان گویند فرمانروایی را، جز خدا روا نیست; در حالی که مردم را حاکمی باید نیکوکار یا تبه کار، تا در حکومت او مردِ با ایمان کار خویش کند، و کافر بهره خود برد، در سایه حکومت او مال دیوانی را فراهم آورند و با دشمنان پیکار کنند و راهها را ایمن سازند...» [1] [1]
...
حفظ امنیت و جلوگیری از هرج و مرج اجتماعی حداقل چیزی است که از هر حکومتی انتظار می رود، حتی اگر حاکمی فاسق باشد باز می توان تا حدودی امنیت و آسایش را برای عموم مردم انتظار داشت و وجود چنین حکومت و حاکمی از نگاه امام(علیه السلام) از فقدان آن به مراتب بهتر و منطقی تر است. آیه شریفه نیز در مقام نفی حکومت نیست بلکه مشروعیت هر حکومتی را مآلا از خداوند می داند. یعنی اگر حکومتی بخواهد خود را منتسب و ملهم از اسلام و آموزه های آن بداند، و به خود مشروعیت دینی ببخشد تنها راهش انتساب مآلی آن به خداوند است. [2] [2] این امر در حکومت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیه السلام) به عنوان اولوالامر و حکومت فقیهان در عصر غیبت بنابر نظر بسیاری از فقها نامدار تحقق پیدا می کند. زیرا چنین حکومتهایی به طور مستقیم یا با واسطه با فرمان و خواست الهی و منطبق با آرمان های الهی شکل گرفته و به حیات خود ادامه می دهند.
...
تعداد صفحات : (28) صفحه
نوع فایل : word (قابل ویرایش )